[cb:blog_page_title]

[cb:blog_slogan]

[cb:blog_page_title]

[cb:blog_title]
[cb:blog_page_title] [cb:blog_address]
تاريخ : دو شنبه 4 تير 1403 | 22:47 | نویسنده : Za.Za.Me |

 

 غریبانه 

ياران چه غريبانه، رفتند ازاين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
~~~
بشکسته سبوهامان، خون است به دل هامان
فرياد و فغان دارد، دردي کش ميخانه
~~~
هر سوي نظر کردم، هر کوي گذر کردم
خاکستر و خون ديدم، ويرانه به ويرانه
~~~
افتاده سري سويي، گلگون شده گيسويي
ديگر نبود دستي، تا موي کند شانه
~~~
تا سر به بدن باشد، اين جامه کفن باشد
فرياد اباذرها، ره بسته به بيگانه
~~~
لبخند سروري کو، سرمست و شوري کو
هم کوزه نگون گشته، هم ريخته پيمانه
~~~
آتش شده در خرمن، واي من و واي من
از خانه نشان دارد، خاکستر کاشانه
~~~
اي واي که يارانم، گلهاي بهارانم
رفتند از اين خانه، رفتند غريبانه
 
 
غریبانه/ پرویز بیگی حبیب آبادی

برچسب‌ها: غریبانهپرویز بیگیخادم الرضاخادمرئیس جمهورابراهیم رئیسیشهید خدمتشهیدان خدمتمحمد علی آل هاشمآل هاشممالک رحمتیرحمتیامیر عبداللهیانموسوسسید مهدی موسویمهدی موسویمصطفویسید طاهر مصطفویطاهر مصطفویدریانوشمحسن دریانوشقدیمیبهروز قدیمیتسلیتمسجدغمهجرانمیزپشت میزمیدانخدمترهبررهبریخانوادهخانواده شهدا

تاريخ : پنج شنبه 3 خرداد 1403 | 14:8 | نویسنده : Za.Za.Me |

دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را 

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

~~~

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز 

باشد که باز ببینیم دیدار آشنا را

~~~

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی بجای یاران فرصت شمار یارا

~~~

در حلقه گُل و مل خوش خواند دوش بلبل

هاتِ الصّبوح هبّوا یا ایّها السکارا

~~~

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت 

روزی تفقّدی کن درویش بینوا را

~~~

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست

با دوستان مروّت با دشمنان مدارا

~~~

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند 

گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

~~~

آن تلخ‌وش که صوفی اُم‌الخبائثش خواند

اَشهی لنا و اَحلی من قبلة العذارا

~~~

هنگام تنگدستی در عیش و کوش و مستی

کاین کیمیایی هستی قارون کند گدا را 

~~~

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد

دلبر که در کف او مومست سنگ خارا

~~~

آیینۀ سکندر جام میست بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا

~~~

خوبان پارسی‌گو بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت رندان پارسا را 

~~~

حافظ بخود نپوشید این خرقۀ می آلود

ای شیخ پاک دامن معذور دار ما را

 

 

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را/حافظ


برچسب‌ها: افسانهیارانشهیدشهادتحافظشعرغمنیکیصاحبدلانصاحب دلانخداکشتی

تاريخ : چهار شنبه 2 خرداد 1403 | 22:18 | نویسنده : Za.Za.Me |

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم رود، از هر مژه چون سیل روانه

***

خواهد به سر آید غم هجران تو یا نه

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز  میانه

***

رفتم به در صومعه عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد

***

در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه

***

روززی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

***

من یار طلب کردم و او جلوه گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی جوید و من صاحب خانه

***

هر در که زنم، صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو

***

در میکده و دیر که جانانه تویی تو 

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو 

مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه

***

بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

***

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه نیم، من که روم خانه به خانه

***

عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید

دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید

***

تا غنچه بشکفته این باغ که بوید

هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

***

بیچاره بهایی دلش زار غم توست

هر چند که عاصی، ز خیل خدم توست

***

امید وی از عاطفت دم  به دم توست

تقصیر خیالی به امید کرم توست

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

 

 

تا کی به تمنای وصال تو یگانه/ شیخ بهایی(مخمس)


برچسب‌ها: پروانهآتشکعبهبتخانهعارفآتشاسرارروعکسرخخانهکاشانهمیمی خانهجواندیوانهزبانبلبلعاطفتامیدکرمشیخشیخ بهاییشیخبهایی

تاريخ : چهار شنبه 2 خرداد 1403 | 5:6 | نویسنده : Za.Za.Me |
تاريخ : پنج شنبه 3 فروردين 1398 | 11:32 | نویسنده : Za.Za.Me |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

.: Weblog Themes By K 2 C O D :.